سؤال من دربارۀ دید خداوند و اسلام به بانوان است.
در تفسیر نور به آیهای برخوردم که درآن خداوند به "انسان" بشارت میدهد که در دنیا اسباب آرامش او را فراهم میسازد و این تفسیر از اسباب آرامش انسان، به زن نیز اشاره کرده است یعنی زن را همطراز آب گوارا و مناظر زیبا و... در زمرۀ عوامل آسودگی"انسان" آورده است که به این معناست که از دید قرآن (در این تفسیر)زن حتی در زمرۀ انسانها جایی ندارد و برای مرد آفریده شده است. این مسئله را نمیتوانم برای خودم تحلیل کنم.
پاسخ:
اولاً: آيهاي به مفهوم مذكور در قرآن وجود ندارد، اما آيهاي هست كه خداوند بر انسانها (و نه مردها) منّت گذاشته كه از وجود خودشان برايشان « ازواجي» آفريد تا در كنار آنان آرامش يابند؛ امّا آيا هردوي زن و مرد در كنار هم آرامش پيدا ميكنند يا فقط يكي و آن هم مرد ؟! آيا فقط مرد با زن كامل ميشود يا زن هم با مرد كمال مييابد؟! جواب روشن است و در قرآن هم مرد و زن هردو سبب آرامش همديگر دانسته شدهاند.
در قرآن بارها تصريح شده است كه زن و مرد از آن حيث كه هردو انسان هستند هيچ تفاوتي با هم ندارند، خداوند ميفرمايد:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَ نِسَاء...» [نساء / 1].
«اى مردم از پروردگارتان كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو ، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا كنبد».
ثانياً: آنچه خداوند اراده كرده است آفرينش مخلوقي در ميان آفريدگان خودش است كه علاوه بر وجود، از صفات تفكر و اختيار هم برخوردار باشد و اين مخلوف، انسان است كه پذيراي امانت الهي هم شد، اين موجود مادي است و بايد نسل او ادامه پيدا كند، ادامه يافتن او هم با همين دوجنس بودن و توليد مثل تحقق مييابد؛ اين مقدمه نتيجهاي بديهي دارد و آن اين كه هردوي اين دو گونه، انسان هستند و "زن" يا "مرد" بودن آنها نقصي بر "انسانيّتشان" وارد نميكند.
ثالثاً: براي خداوند از آن جهت كه خالق همۀ مخلوقات و از جمله زن و مرد است، زن و مرد هيچ تفاوتي با هم ندارند؛ يعني هيچكدام نه مايۀ برتري هستند و نه سبب ضعف، خداوند ملاك برتري را فقط تقوی اعلام كرده و البته اين تقوی صفت هركه باشد، فرقي ندارد، خداوند ميفرمايد:
ـ « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» [حجرات / 13].
«اى مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاک امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!».
ـ «... أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ...» [آل عمران / 195].
« من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن ضايع نمىكنم شما همه از يكديگريد و از يك جنس».
ـ « وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا »[نساء/ 124].
« و کسى که چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى که ايمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مىشوند؛ و کمترين ستمى به آنها نخواهد شد». sabaq.net
ـ «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ يَعْمَلُونَ» [نحل / 97].
«هر کس کار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حياتى پاک زنده مىداريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالى که انجام مىدادند، خواهيم داد».
ـ « مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ» [غافر / 40].
«هر کس بدى کند، جز به مانند آن کيفر داده نمىشود؛ ولى هر کس کار شايستهاى انجام دهد - خواه مرد يا زن- در حالى که مؤمن باشد؛ آنها وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد».
فراموش نكنيم كه زن بودن حضرت مريم و همسر فرعون و ديگر زنان برگزيده هيچ مشكلي براي آنان به وجود نياورد و مرد بودن فرعون و هامان و پسر نوح هيچ فضيلتي براي آنان ايجاد نكرد، زن فرعون محبوب خدا بود و فرعون، مورد خشم و غضب خداوند.
رابعاً: اين كه در آيات قرآن مردان مورد خطاب و توجّه هستند، علامت توجه ويژۀ خدا و اسلام به مردان نيست، بلكه از خصوصيّات زبان عربي ناشي ميشود كه در آن قاعدهاي به نام «تغليب» وجود دارد و بر اساس آن، مثلاً اگر در ميان جمعي از زنان حتی يك پسر بچه هم وجود داشته باشد، ديگر، افعال و كلماتِ خطاب به صورت مذكّر ميآيد و به همين ترتيب و قياس در جمعهاي انساني ـ كه متشكّل از مرد و زن است؛ قرآن هم عربي است و بايد از اصول و قواعد اين زبان پيروي كند. sabaq.net
خامساً: عدهاي از زنان صحابه در زمان پيامبر اكرم(ص) نزد آن حضرت رفتند و گفتند كه چرا خداوند در قرآن از ما ياد نميكند؟ و همهاش سخن از مردان است كه پس از سؤال آنها اين آيه نازل شد:
_«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِينَ اللَّهَ کَثِيرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ۱» [احزاب / 35].
سادساً: قواعد و قوانين فقهي مربوط به زن در اسلام اگر تفاوتهايي در آن دبده ميشود، همه به خصوصيات ظاهري و جسمي و جنسي و بيولوژيكي زن برميگردد و دليل ديگري غير از آن ندارد و تكاليف و حقوقي كه براي زن معيّن شده، بر اساس چيزهايي است كه خود دين از او خواسته است و اينها لطمهاي بر انسان بودن و شأن او نزد خدا وارد نميكند؛ چرا كه به فرمودۀ خداوند:«... وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»[بقره / 228]:«...و مانند همان [وظايفى] كه بر عهدۀ زنان است به طور شايسته به نفع آنان [بر عهدۀ مردان] است». و به فرمايش پيامبر : « النِّساءُ شَقائِقُ الرّجال» : « زنان، همرديفان و همنوعان و همطرازان مردانند».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکيبا و زنان صابر و شکيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردانپاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسيار به ياد خدا هستند و زنانى که بسيار ياد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است.